مردم جزيره قشم، به رغم هر نارسايى و مشکل، روحيهاى سالم و شاد دارند.
آداب و سنن ديرينه و زيباى اين مردم گشادهرو، شادىبخش زندگى آنهاست و قشمىها چنان پايبند سنتهاى قديمى و مراسم گوناگون خود که براى پايدارى و ماندگارى آنها از هيچ همکارى و کوششى دريغ ندارند. در واقع، جشنهاى بومى قشم تجلى روحيه سالم و شاد مردم است و انگيزهاى براى آوردن تبسم به لبها و نشاط به چهرههاست.
نوروز صياد
نوروز صياد از مراسم و آيينهاى زيباى جزيره قشم است که تا فراموشى کامل فاصله چندانى ندارد. سال صيادان هم چهار فصل دارد. جوا که از اوايل دهه سوم فروردين آغاز مىشود و 100 روز طول مىکشد و تقريباً با بهار طبيعت همسان است. گرما که 65 روز به درازا مىکشد و اولين روز آن نوروز صياد است. شهريما فصل بعدى است که 100 روز به طول مىانجامد و پس از آن زمستان فرامىرسد که اين نيز 100 روز است.
اول مرداد هر سال را نوروز صياد مىنامند و اين روز، اولين روز از فصل گرماى واقعى و معنى آن اين است که يک سال صيادى چرخيده و فصل صيد ماهى حور و کوسه به پايان رسيده است (تا قبل از نوروز، اين ماهىها با روش انتظارى و محاصرهاى صيد مىشوند). در اين روز، هيچکدام از روستانشينان قشمى ماهى يا هر نوع آبزى دريايى ديگرى صيد نمىکنند و يا نمىخورند. در نوروز صيادى اهالى معتقدند: همه ماهىها امروز در دريا آزادند و بايد نسل خود را پربار کنند. براى همين امروز نبايد صيد شوند.
از فرداى نوروز، صيد گرگور شروع مىشود و ادامه آن، طبق گفته صيادان محلى تا دهى گرما، بيستى گرما، سىاى گرما، چهلى گرما، پنجاهى گرما، شصتى گرما و نيم در شصتى است که ديگر گرما تمام مىشود.
در آغاز فصل بعدى، يعنى شهريما، صيادان با قلاب به صيد ماهىهاى بومى و حور مىپردازند. ماهىهاى غيربومى مهاجر، مثل حور ـ در دو فصل پاييز و بهار به صيدگاههاى ساحلنشينان جنوب مىآيند.
مردم بر اين باورند که در نوروز صياد تمام چشمههاى آبهاى معدنى به دريا مىريزند. پس اين روز را جشن مىگيرند و به دريا مىزنند تا بيمارى خود را به دواى آبهاى معدنى از تن بشويند. دختران، مادران سالخورده خود را در آب دريا مىنشانند و با پياله آب را به نيت شفابخشى بر سر و لباس آنها مىريزند. براى زدودن کهنگى، هر کس لباس کهنه را به آب دريا مىسپارد. در نوروز صياد همگان لباسهاى رنگى و نو مىپوشند و براى آنکه درختان و احشام را هم نوروزى کنند آنها را با خاک سرخ جزيره هرمز رنگآميزى مىکنند. اين رسم نشان از آن دارد که مردم با درخت و دام پيوندى ديرينه دارند.
در باور مردم درهاى چوبى خانهها هم روح دارند، پس آنها را با خاک و گل سرخ به سر انگشتان رنگ مىزنند تا خانه و در را به شکلى نمادين نوروزى کنند.
در نوروز صياد، آنها که حشم دارند، پيش يکى از چند دعاخوان نوروزى مىروند تا براى آنها ”لوبن“ بخوانند بلکه در سايه اين دعاى نوروزى براى يک سال ديگر احشام آنها از گزند جانوران درنده و بيمارى در امان باشند. در باور مردمان، اين دعا فقط از هنگام تحويل سال تا شش ساعت بعد مىتواند خوانده شود. اگر پس از اين ساعت باشد دعا تأثيرى ندارد. آن کس که لوبن مىخواند، ريسمان سبزى به دست مىگيرد و براى هرکدام از احشام دعايى مىخواند و گرهى به نخ مىزند. در آخر، ريسمان که به تعداد دام گره دارد به صاحب دامها سپرده مىشود تا آن را در سوراخ ديوارى پنهان کند و روى آن را بپوشاند تا کسى نتواند آن را بيابد يا گرهى از آن نخ باز کند. جالب اينکه در هر روستا فقط دو يا سه نفر مىتوانند اين دعا را بخوانند. وقتى که هرکدام از آنها تصميم بگيرد دعا را به فرد جديدى بياموزد، ديگر دعاهاى خود او باطل مىشود و از آن پس هرگز براى کسى لوبن نمىخواند. لوبن سينه به سينه نقل و حفظ مىشود.
جشن ميگو
در قشم نزديک به 1500 نفر صياد با لنجهاى صيادى و قايقهاى جمعآورى به روش ”ترال“ به کار صيد ميگو اشتغال دارند.
صيد ميگو در قشم بهطور عمده توسط صيادان منطقه چاهو، درگهان، سيريک و تولا صورت مىگيرد.
جشن ميگو، هر سال در پايان فصل صيد انجام مىشود که با مراسم بومى سنتى خود در عمل نوعى ابراز شکرگزارى از اين نعمت خدادادى است.
جشن نخل و خرما
نخل در ميان مردم قشم به عنوان درخت زندگى مورد احترام فراوان بوده و داراى اهميت ويژهاى است. تا جايى که مرد باغدار قشمى مىپندارد اگر نخل پير و فرسوده و بىبار نخلستان خود را قطع کند، گناه بزرگى مرتکب شده است. محصول نخل (خرما) به عنوان يک منبع غذايى سرشار از انرژى استفاده شده و هم شيره آن در زمستان مورد مصرف قرار مىگيرد. درخت خرما استفادههاى متعدد دارد و در ساختمانسازى، صنايع دستى و خوراک دام از آن استفاده مىشود.
حدود 12هزار اصله نخل در 890 هکتار از اراضى قشم وجود دارد. کشت نخل در اين جزيره از سابقهاى طولانى برخوردار است. بالغ بر 20 نوع مختلف خرما از نخلهاى جزيره قشم برداشت مىشود که از ميان آنها به ترتيب مصلى، شيخ کمالى، هليلى، مرداسنگ و آلوسترى بيشترين سطح زير کشت را به خود اختصاص دادهاند.
جشن سنتى نخل و خرماپزان هر سال به مدت يک هفته به همت سازمان منطقه آزاد قشم در مرکز جزيره برگزار مىشود و اين حرکتى است براى شناساندن هرچه بيشتر ارزشهاى حياتى اين درخت و آموزش اصول مربوط به کاشت و پرورش آن به باغداران و نخلداران قشم.
در جشن نخل، مردم جزيره به صورت محلى با جايگاه ويژه نخيلات و نقش آن در اقتصاد نخلداران، با محصول اصلى نخل (خرما) و انواع آن و فرآوردهها و صنايع وابسته و تبديلى خرما نظير شيره، سرکه، الکل، صنايع بستهبندى و دارويى آشنا مىشوند.
کارشناسان مربوطه روشهاى علمى ايجاد نخلستان و عملآورى آن را به عموم علاقهمندان مىآموزند و نخلداران را به استفاده از نمونههاى اصلاحنژاد شده نخل ترغيب مىکنند. در جشن نخل، عموم بازديدکنندگان به گسترش فضاى سبز و گذاردن خرما و فرآوردههاى ديگر آن در سبد غذايى تشويق مىشوند.
در جشن نخل انواع نهالهاى کشت يافته و اصلاح شده درخت نخل (شامل مجول، پيارم، ديرى، زاهدى، تورى، خاصويى، خنيزى) عرضه مىشود و انواع محصول خرما (خنيزى، خاصويى، پيارم، شيره، سرکه و...) در بستهبندىهاى مختلف به فروش مىرسد. همچنين صنايع تبديلى خرما (تبديل خرما به سرکه و الکل، دستگاههاى عرقگير) نمايش داده مىشود و شيرينىهاى تهيه شده از خرما مثل کيک خرما، رولت خرما، بيسکويت خرما، قطاب خرما، مرباى خرما، خرماى اشکافته، خرماى ماليده و...) در غرفههاى جهاد کشاورزى در معرض ديد عموم بازديدکنندگان قرار مىگيرد.
صنايع دستى شامل انواع و اقسام وسايل و محصولات ساخته شده از شاخ و برگ و ليف درخت خرما (سبد، سب، جارو، طناب، جاليوانى، گلدان، دمپايى و پروند که وسيلهاى است که بالا رفتن از درخت نخل و برداشت خرما را با آن انجام مىدهند) است و در غرفه انتشارات مرکزى سازمان جهان کشاورزى کتابهاى تخصصى مرتبط با نخل و خرما به نماى گذاشته مىشود.
برخى روستاهاى جزيره صنايع دستى زنان و دختران را در غرفههاى اختصاصى خود به نمايش مىگذارند. در شرايطى که تا پيش از اين حضور زنان مذموم شمرده مىشد، امروزه زنان روستايى با اشتياق وافر دست ساختههاى خود را به جشنهاى محلى مىآورند و عرضه مىکنند.
در خلال شبهاى جشن، فيلمهايى از جاذبههاى ديدنى قشم، انواع فرآوردههاى خرما و ترويج کشاورزى در قالب مستند و سينمايى و فيلمهاى مرتبط با نخيلات به نمايش درمىآيد و عده کثيرى از مردم با دقت و اشتياق فراوان به تماشاى آنها مىپردازند. حرکت کاروان شتر با کجاوه، اجراى موسيقىهاى سنتى قشمى به نامهاى رزيف، اضواء، مولودىخوانى و بازىهاى سنتى در طى شبهاى برگزارى جشنها همواره با استقبال عمومى روبهرو مىشود.
مدعوين و مهمانان مختلف بهويژه هنرمندان و خبرنگارانى از رسانههاى استان و کشور، با دقت و حساسيت خاصى برنامههاى هر جشن را ثبت و گزارش مىکنند و آن را از طريق رسانهها، به اطلاع عموم مىرسانند. نشريات داخلى در خلال روزهاى برگزارى جشن در تيراژ 3 تا 5هزار نسخه در دسترس همگان قرار مىگيرد.
برگزارى اينگونه جشنهاى بومى و مردمى، که با هميارى و مشارکت صميمانه روستانشينان انجام مىشود، ضمن فراهم آوردن زمينههاى مساعد براى افزايش نشاط و شادابى عمومى به ويژه اهالى روستاها، از يکسو موجب تقويت ارتباط ميان سازمان و مردم شده و از سوى ديگر سبب احيا و تقويت فرهنگ عامه و سنتها و آداب و رسوم در دست فراموشى اين جزيره مىشود، تا جايى که در جشنها و جشنوارههاى سالانه پرداختن به فرهنگ عامه و ارائه شکل نمايشى و نمادين از آداب و رسوم و سنتها و باورهاى مردم (همچون مراسم زار، عروسى، حنابندان، مولودىخوانى) در شمار بخشهاى اصلى هر جشن و جشنواره است. رو به افزايش حضور زنان روستانشين به همراه همسر و فرزندانشان در جشن، از تأثيرات اجتماعى اين جشنها است.
عرضه صنايع دستى در جشنها موجب مىشود صنايع دستى که در انواع و زمينههاى مختلف توسط هنرمندان و صنعتگران بومى جزيره و با آموزشهاى برنامهريزى شده و مستمر مديريت صنايع دستى سازمان توليد مىشود، در معرض ديد همگان قرار گيرد و اين امر موجب بازشناسى هرچه بيشتر هنرها و حرفههاى دستى نزد اهالى بهويژه جوانان جوياى کار با زمينههاى خوداشتغالى است. اين بخش نيز همچون موسيقى سنتى از جمله برنامههاى اصلى نمايشگاهها در جشنها و جشنوارههاى ادوارى است.
جشن فرهنگ و تمدن ساحلنشينان خليج فارس (لافت)
لافت، يکتاى جزيره قشم، با تمامى شکوه و زيبايىاش
با چشماندازى به درياى نيلگون خليج فارس و سبزى بيکران جنگلهاى دريايى حرا
با مرواريد رها شده بر ساحل: آبانبار سنگى عظيم
با قعلهى نادرى؛ يادگارى نادر از روزگارى دور
با متانت لنجهاى بازگشته از کرانههاى دور و اکنون آسوده بر ساحل
با دريانوردانى غيور و هماره در رفاقت با دريا و جدال با امواج
لافت، با مسجدهاى شکوهمند و منارههاى بلند
با بادگيرهاى پهلو به پهلو داده و چاههاى حلقه در حلقه افتاده
لافت و بس زيبايىها
اکنون، بيدار مىشود تا بار ديگر بيدارى آفريند. از انتظارى ديرين تا ضيافتى ديگر و تلاشى دوباره و برپا نمودن شورى و هياهويى: چشم انتظار جشنوارهى فرهنگ و تمدن ساحلنشينان خليج فارس.
همهمهاى برپاست و جنبشى در کار!
پردهآويزها، بر تمامى گذرگاهها، خبر برگزارى جشنواره را به رهگذران مىرسانند.
بيلبوردها و تراکتهاى برگزارى جشنواره، به گوش مشتاقان رويدادهاى فرهنگى خبرى خوش مىرسانند.
و... بروشورها و پوسترها در همه جا توزيع مىشود:
بندر يگانهى لافت، آيينهاى براى بازتاب فرهنگ و تمدن ساحلنشينان خليج فارس خواهد بود.
براى سهولت رفت و آمد ميهمانان و نيز اجراى برنامههاى تعيين شده، بلوار ساحلى به همت و تلاش بنياد مسکل انقلاب اسلامى که لافت برگزيده بنياد به عنوان يکى از 5 روستاى ويژه ايران است، آمادهسازى و سنگفرش مىشود. شبهاى خيالانگيز لافت ميعادگاه ضيافت شبانه دومين جشنواره خواهد بود. پس، تلاش طراحان و نورپردازان در اين راستا بوده که اين جشن شبانه را نه فقط ماه و ستارهها زينت دهند که هر عنصر زيبايى نورپردازى و برجسته شود:
خانهها و معمارى بىنظير لافت با بادگيرهاى برافراشته،
مجموعه چاههاى طلا،
قعلهى نادرى،
آبانبار سنگى لافت،
نخلها،
درخت نياز،
لنجها
و همه و همه بايد غبار از سر و روى بزدايند، در بارش نور تن بشويند و به استقبال دوستداران هنر، زيبايى و شگفتى بروند.
ديوار فروريختهى قلعهى نادرى، با استفاده از سنگهاى موجود در پاى ديوار، ترميم و خشکه چينى مىشود، تا چهرهاى هرچه نزديکتر با گذشتهى خود داشته باشد و مرمت جدارهها و پاکسازى گذرگاههاى به رسم روزگاران قديم، آب و جاروى ميزبان است در احترام قدوم ميهمانش.
نسيم دريا بر نشانهى وجدت و يگانگىمان مىوزد تا جلوهاى غرورانگيز بر سينه آسمان شب بيافريند؛ پرچمها به اهتزاز درمىآيند.
محل اصلى اجراى برنامههاى موسيقى و هنرى، مقابل آبانبار قديمى و عظيم لافت مشخص شده و يک سن بزرگ جهت اجراى برنامه طراحى و احداث مىشود تا به زاويهى ديد و اشراف تماشاگران برنامهها بيفزايد.
لافت به راستى حال و هوايى ديگر دارد و به زودى پذيراى چه بسيار ميهمان خواهد بود. تابلوهاى راهنما بر معابر و راههايى که منتهى به لافت مىشوند، خبرى شورانگيز را با خود دارند.
مردان دريا، در بندر مشغول آمادهسازى خود و تمرينهاى هماهنگ هستند تا در شبهاى جشنواره، همزمان با غروب سرخگون آفتاب، مراسم برافراشتن بادبان را به شکلى نمادين، همراه با سرودخوانى و پايکوبى به نمايش بگذارند.
طراحان و مديران اجرايى جشنواره، بر تمامى مراحل و در تمام زمينهها به صورت شبانهروزى حضور دارند و اين گواهى است بر نگرانى و تلاش ميزبان در برگزارى حرکتى بزرگ و فرهنگى در روستايى دوردست با کمترين امکانات.
در تمام مراحل، فعاليتهاى گونهگون تصويربردارى و مستندسازى مىشود.
اجراى برنامه موسيقى در فضاى باز، نيازمند طراحى، احتساب دقيق و بررسى شرايط نورى و صوتى مناسب است. و گروه صدابردارى، تجهيزات پيشرفته موردنياز اين امر را در فضاهاى مشخص مستقر نموده تا غوغاى جشنواره، آنچنان که بايد بر گوش دل نشيند و حجم صدا در سرتاسر تپهاى که اکنون به صورت يک آمفىتئاتر بزرگ درآمده است بپيچد.
از چشمانداز تپه مرکزى، با تاريک شدن هوا، آنچه به چشم مىآيد شگفتانگيز است. بر بلنداى قامت نخلهاى استوار بر بادگيرهاى خانهها، بر مساحد زيباى لافت، بر بلوار ساحلى بندر، بر لنجهاى پهلو به ساحل داده همه و همه نور مىتابد و لباسى از نور اين جشن و سرور بديع را مىآرايد.
وظيفهى اطلاعرسانى را دختران دانشجوى قشم با لباسهاى همشکل و آموزشهاى هماهنگ به خوبى انجام مىدهند. کارتهاى شناسايى بر سينه و نيز عرضه کارت پستالهاى زيبا از زيبايىهاى لافت و ارائه بروشور و آگاهينامه، بخشى از اين کوشش است.
تکاپوى زنان توانمند قشم در خلق زيبايىهاى بديع و خيره نمودن چشم همگان و مشتاقان زيبايى، در غرفههاى هنرهاى دستى آشکار است.
گلابتوندوزىها و سوزنکارىها، جدال رنگ است و نور رقص گل بوتههاست بر جامهها.
برقعهاى طلايى هنوز حضور دارند.
سنگها و صدفها، رنگ در رنگ، کنار هم رشته الوانى است، شايستهى دلها و سرهاى سازندگانش.
نمايشگاهى از اجراى گلابتوندوزى، سوزنکارى و زرىبافىهاى خاص زنان اين ديار، نقاشىها و حصيربافى و صنايع دستى، آفرينشى از عناصر دريا، جولانگاه رنگ و طرح و نقش
در اين غرفهها هيچ نشانى از ابزار و لوازم غيربومى نمىبيني. هرچه هست سادگى است و اصالت.
نمايشگاهى از پديدههاى طبيعى قشم شامل: عکسهايى از جغرافياى گياهى و جانورى جزيره و نيز جانوران تاکسيدرمى شده، خرچنگها، ماهىها و فسيلهاى دريايى، توجه بسيارى را به خود جلب مىکنند.
چشم مىبيند، آنچه را که چشمى ديگر ديده و در دوربين خود به بند کشيده است: نمايشگاه عکسهاى هنرى با نگاهى خاص به طبيعت: آسمان و زمين، کوه و دريا، آنچنان که سزاوار سرزمينى خاص چون قشم است. ديدى بر زندگانى مردمى ويژه و با فرهنگ، و نماهايى از خانهها و جستجوى انديشه و تکاپوى آن در ژرفاى زندگى اين ديار.
آسمان برافروخته و خورشيد سرخ و خسته از تابش فرو مىنشيند، تا قرص کامل ماه برآيد و شاهدى باشد بر سرور و شادماني.
نوايى برمىخيزد، از بلنداى برج قلعه! مردى دردمام، اين شيپور سنتى، مىدمد. شب جان مىگيرد و جشن برپا مىشود.
نوازندگان بر طبلها مىکوبند و نواى موسيقى سنتى از لافت راه به اعماق آسمان شب مىبرد، آغاز جشنوارهى فرهنگ و تمدن ساحلنشينان خليج فارس.
نمايندهاى از سوى مردم لافت به ميهمانان خوشآمد مىگويد.
گروه موسيقى ارکستر مجلسى بزرگ قشم، که متشکل از نوازندگان برجسته و ماهر قشمى است، ملودىهاى اصيل بومى را در سکوت دريا مترنم مىکند.
گروهاى ديگرى از استانهاى سيستان و بلوچستان، بوشهر، خوزستان و هرمزگان به اجراى برنامه در طول شبهاى جشنواره مىپردازند... همصدا، همنوا، همنفس، همپا.
رقص اين مردان به رقص امواج دريا مىماند. دريا با پيکرشان خو گرفته است. مردانى با دلهاى به دريازده دستها بر هم کوبش پاها بر زمين تا دلها به لرزه درآيد. جوششى از شادىها و رنجها، بغضها و خندهها گامهايى از رفتنها و نرفتنها. زمزمهى قصههاى دريا از ساحلنشينى با نىانبان در آغوش و دستهايى گشاده و پيروز که برتارهاى صدا مىنوازد بنگر که چه شوريست برپا.
گويندهى برنامه، هربار دربارهى قسمتهاى مختلف و قطعههايى که اجرا مىشود، سخن مىگويد.
استقبال چشمگير و صميمانهى علاقهمندان به آداب و رسوم اين مرز و بوم و حضور دلنشين هنرمندان و هنردوستان، بر زيبايى ضيافت لافت مىافزايد و همدلى همراهان جشنوارهى فرهنگ و تمدن ساحلنشينان خليج فارس، رونقافزاى اين جشن اصيل است.
تا ديدارى ديگر و شور و نوايى ديگر، در جزيره فرهنگى قشم.